جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای دانش آموز

فرشید شمسایی، فاطمه اشترانی، الهام اشترانی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: یکی از شاخص های بهداشت روانی میزان رضایت از زندگی است که برکیفیت زندگی افراد تأثیر می گذارد و از آنجا که کودکان استثنایی ویژگی ها و تواناییهای متفاوتی با کودکان عادی دارند ممکن است رضایت از زندگی آنها تحت تأثیر نوع و میزان ناتوانی آنها قرار گیرد. هدف از این پژوهش مقایسه رضایت از زندگی در دانش آموزان نابینا، ناشنوا و عادی مدارس شهر همدان در سال ۱۳۹۲ است.

روش کار: در این مطالعه مقطعی، ۲۱ دانش آموز نابینا و ۶۶ دانش آموز ناشنوا بصورت سرشماری و ۱۷۴ دانش آموز عادی مدارس شهر همدان با نمونه گیری تصادفی خوشه ای در سال ۱۳۹۲ مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس چند وجهی رضایت از زندگی دانش آموزان (Multidimensional Students’ Life Satisfaction Scale) انجام گرفت، داده ها با آزمون های آماری T-student و ANOVA و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ تحلیل شدند.

یافته ها: نتایج آزمون تی نشان داد میزان رضایت از زندگی دو گروه دانش آموزان عادی و استثنایی یکسان نمی باشد و اختلاف معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون آنووا نشان داد که میزان رضایت از زندگی سه گروه دانش آموزان نابینا، ناشنوا و عادی نیز یکسان نمی باشد و اختلاف معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). بین ابعاد میزان رضایت از زندگی سه گروه دانش‌آموزان نیز تفاوت معنی داری یافت شد (۰/۰۵>P).

نتیجه گیری: نتایج نهایی نشان داد که بیشترین میزان رضایت از زندگی در دانش آموزان عادی و کمترین میزان رضایت از زندگی در دانش آموزان نابینا وجود دارد که در مداخلات ارتقای سلامت نیاز به توجه بیشتر و برنامه ریزی های خاص تری دارند.


بابک معینی، سعید دشتی، پروانه تیموری، وحید کفعمی، امیرعباس موسعلی، مهناز شریفی، مهدی اکبر زاده، حسین ملکی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: نوجوانی دوره تکامل تغییرات در وضعیت بدن، تفکر و روابط اجتماعی است. در این دوران فرد به تدریج مسئولیت سلامت خود را به عهده می گیرد. این تغییرات نوجوانان را در معرض خطر گسترش رفتارهای بهداشتی پرخطر قرار می دهد. این مطالعه با هدف بررسی رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در بین دانش آموزان مقطع متوسطه شهر همدان در سال ۱۳۹۲ انجام گردید.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی_مقطعی بود. ۳۶۰ نفر از میان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر همدان در سال ۱۳۹۲ با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای وارد مطالعه شدند. از پرسشنامه رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت برای گرد آوری داده ها استفاده شد. از شاخص های آماری میانگین، انحراف معیار و فراوانی با نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ برای توصیف داده ها استفاده گردید.

یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد از بین ۶ بعد رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی: فعالیت بدنی و مسئولیت پذیری سلامتی در بین دانش آموزان وضعیت مناسبی نداشتند. ۸۸/۱ درصد از دانش آموزان وضعیت خود شکوفایی و ۴۸/۹ درصد رفتارهای مسئولیت پذیری سلامتی مناسبی داشتند. ۵۷/۸ درصد رفتارهای تغذیه ای مناسب و ۹۱/۹ درصد وضعیت حمایت اجتماعی درک شده را در سطح بالا ذکر نموده اند. ۵۵/۸ درصد رفتارهای مدیریت استرس خوب و ۴۱/۹ درصد وضعیت فعالیت بدنی خود را خوب دانسته اند.

نتیجه گیری: تدوین برنامه آموزشی به منظور ارتقاء رفتارهای سلامت و تهیه مواد و متون آموزشی مناسب با نیازهای این گروه از افراد جامعه می تواند بسیار سودمند باشد و باعث ارتقاء سطح سلامت جسمی و روانی دانش آموزان گردد.


مهین داودی، پیام امینی، علی اصغر وحیدی نیا،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: ارزیابی رشد و ارتقای وضع سلامتی کودکان برای شناسایی تغییرات اولیه در رشد و اطمینان از ادامه رشد خوب آنها بسیار با اهمیت است. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع کوتاه قدی در کودکان اول دبستان شهر همدان و ارتباط آن با سطح تحصیلات والدین وضعیت اقتصادی و تعداد فرزندان بود.

روش کار: در این مطالعه توصیفی_تحلیلی با استفاده از نمونه گیری خوشه ای تعداد ۳۲ مدرسه ابتدایی شهر همدان در سال۱۳۹۰ مورد مطالعه قرار گرفت. داده‌های مورد نیاز، از طریق پرونده های ۱۲۵۷ دانش آموز در مدارس گردآوری گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی، آنالیز واریانس یکطرفه و رگرسیون لجستیک و به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه ۱۶ انجام گرفت.

یافته‌ها: میزان شیوع کوتاه قدی در شهر همدان ۶ درصد بود. همچنین نتایج پژوهش ارتباط معناداری را میان شغل پدر و مادر و تعداد فرزندان خانواده با کوتاه قدی در کودکان اول دبستانی نشان نداد (۰/۰۵<P). بین سطح تحصیلات پدر و کوتاه قدی در کودکان اول دبستانی ارتباط معناداری وجود داشت (۰/۰۰۲=r=۰/۳۰۸P). همچنین نتایج، همبستگی معناداری را میان سطح تحصیلات مادر و کوتاه قدی کودکان نشان داد (۰/۰۰۱=P=۰/۳۸۸P). رگرسیون لجستیک نشان دهنده اثر معنادار تعدیل یافته سن و تحصیلات والدین بر شیوع کوتاه قدی بود (۰/۰۵>P).

نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد میزان تحصیلات والدین بر کوتاهی قد کودکان دبستانی موثر بوده است، در این راستا پیشنهاد می شود رسانه های جمعی، پرسنل مراکز بهداشتی و آموزش و پرورش مداخلاتی در جهت افزایش آگاهی والدین انجام دهند.


بهروز داوری، محسن کولیوند، علی پورمحمدی، علی فرامرزی گوهر، فریبا فیضی، سمیه رفعت بخش، سمانه احمدی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: با وجود پیشرفت سطح بهداشت هنوز شپش های انسانی به عنوان یک چالش بهداشتی مطرح هستند. شپش می تواند بیماری های مختلفی نظیر تب راجعه اپیدمیک، تیفوس اپیدمیک و تب سنگر را به انسان منتقل نماید. مطالعه حاضر به منظور تعیین عوامل موثر بر شپش سر در دانش آموزان شهرستان پاکدشت تهران در پاییز سال ۹۲ انجام شد.

روش کار: این مطالعه یک بررسی توصیفی_تحلیلی از نوع مقطعی می باشد. از میان تمامی دانش آموزان پس از بررسی از نظر آلودگی به پدیکولوزیس تعداد ۶۷۸ دانش آموز مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات استخراج شده با استفاده از آزمون کای دو و نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: از مجموع ۵۳۷۳۲ دانش آموز در مقاطع مختلف ۵۵۶ نفر (۸۲ درصد) از دانش آموزان آلوده دختر و ۱۲۲ نفر (۱۸ درصد) از دانش آموزان پسر بودند. بین میزان آلودگی و جنسیت دانش آموزان اختلاف معناداری وجود داشت (۰/۰۰۱>P). همچنین نتایج نشان داد که میزان آلودگی به طور معناداری در دانش آموزان مقطع ابتدایی (۷۳/۱ درصد) نسبت به سایر مقاطع بیشتر بود (۰/۰۳=P). از طرفی بین تحصیلات مادر دانش آموزان و میزان آلودگی اختلاف معناداری وجود داشت (۰/۰۴=P).

نتیجه گیری: نتایج نشان میدهد آلودگی به شپش سر هنوز به عنوان یک مشکل اساسی به عواملی از جمله وضعیت اقتصادی، آموزش کم و... بستگی دارد و حل این معضل که در ارتباط با مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بوده نیازمند مشارکت ارگان مختلف: آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، دانش آموزان و خانواده آنان خواهد بود.


علیرضا رحیمی، یداله خرم آبادی، یاور نوابی، راهله معین،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: هدف اصلی این پژوهش اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش عوامل خطرساز در دانش آموزان پسر در معرض خطر شهر کبودراهنگ بوده است که در وضعیت نگرش به مصرف مواد، احساس افسردگی، جرأت مندی، خودکنترلی و هیجان خواهی مورد مقایسه قرار گرفته اند.

روش کار: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر در معرض خطر هستند که در دبیرستان های حاشیه شهر کبودرآهنگ در سال ۱۳۹۴ تحصیل می کردند. نمونه پژوهش شامل ۵۰ نفر (در هر گروه آزمایش و گروه کنترل ۲۵ نفر) می باشد، که به منظور انتخاب نمونه با روش خوشه ای چند مرحله ای، از بین کلاس های موجود در هر دبیرستان با توجه به وضعیت خانوادگی و تحصیلی، تربیتی آنها بطور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل با استفاده از پرسشنامه تشخیص رفتارهای پرخطر همتا سازی شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای بر گرفته از ‌پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد (RAPI) بوده است.

یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد، آموزش مهارت های زندگی موجب شده است تا نوع نگرش دانش آموزان در معرض خطر نسبت به مصرف مواد مخدر و میزان احساس افسردگی در آن ها و همچنین مشکلات دانش آموزان پسر در زمینه جرأت مندی و خودکنترلی و میزان هیجان خواهی طور معناداری کاسته شود.

نتیجه گیری: بطور کلی، این نتیجه به دست آمد که آموزش مهارت های زندگی موجب کاهش اثرات عوامل خطرساز در دانش آموزان پسر در معرض خطر در شهر کبودراهنگ گردیده است.


آذر پیر دهقان، آرزو آقا کوچک، محمود وکیلی، مهدی پور رضایی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: با توجه به روند رو به رشد مصرف قلیان به عنوان یکی از تهدید­کننده­ های جدی سلامت در افراد جامعه به­ خصوص نوجوانان است. این طرح با هدف بررسی و تعیین عوامل پیشگویی­ کننده مصرف قلیان در دانش آموزان دوره پیش ­دانشگاهی شهرستان یزد انجام گرفت.

روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی – توصیفی بود که بر روی ۷۰۴ نفر از دانش آموزان مدارس پیش­ دانشگاهی شهر یزد  در سال ۱۳۹۴انجام گردید. نمونه گیری به صورت خوشه ای چند مرحله ­ای بود. اطلاعات بر اساس پرسشنامه جهانی GYTS   و پرسشنامه استاندارد عوامل خطرساز و محافظت کننده مصرف مواد، جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه  ۲۱ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

یافته­ ها: در نتایج حاصل از این مطالعه در مجموع ۲۱۹ نفر (۳۱۳۱درصد) مصرف­ کننده قلیان بودند. از میان متغیر­های جمعیت شناختی مورد بررسی، جنسیت، وضعیت تحصیلی دانش آموز، تحصیلات پدر، در آمد خانواده و میزان تمایل به مصرف  قلیان ارتباط معناداری با مصرف قلیان داشتند. در بین متغیرهای مربوط به عوامل خطرساز فردی، خانوادگی و اجتماعی، متغیرهای نگرش نادرست نوجوان، هیجان خواهی، حساسیت به اضطراب، بی نظمی محیط اجتماعی و اختلال در فضای روانی اجتماعی مدرسه، به عنوان عوامل پیشگویی­ کننده مصرف قلیان در نظر گرفته شدند.

نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد پسران دانش ­آموز بیش از دختران مصرف کننده قلیان بودند. همچنین مشخص شد عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی مختلفی پیشگویی­­ کننده مصرف قلیان بودند.


فاطمه قاسمپور، مریم عظیمی، اکرم ثناگو، علی اکبر مبصری،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

سابقه و هدف: پیشرفت تحصیلی به عنوان یک تکلیف مهم برای نوجوانان تحت تأثیر عوامل فردی و اجتماعی قرار دارد. سبک­ های هویت و انگیزه پیشرفت به عنوان سازه ­های روانشناختی دو دسته از این عوامل هستند. لذا این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین سبک­ های هویت و انگیزه پیشرفت در دانش ­آموزان دوره متوسطه شهرستان ساری انجام شد.
مواد و روش ­ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن را، کلیه دانش ­آموزان دوره متوسطه تشکیل می­ دادند. روش نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ­ای بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد ۳۷۹ نفر به­ عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری داده ­ها از پرسش­نامه سبک هویت برزونسکی و انگیزش پیشرفت هرمنس استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده­ ها با  آزمون­ های همبستگی پیرسون، t مستقل، تحلیل واریانس یک­ راهه و رگرسیون با استفاده از نرم افزار  SPSS۱۹ انجام گرفت.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که بین سبک­ اطلاعاتی (۰/۶۲۷- =P و ۰/۰۰۰۱=P)، سبک هنجاری (۰/۵۹۸- =R و ۰/۰۰۰۱ =P) و مقیاس تعهد (۰/۵۶۴- =R و ۰/۰۰۰۱=P) با انگیزه پیشرفت در دانش ­آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. ولی بین سبک اجتنابی با انگیزه پیشرفت رابطه منفی و معناداری وجود دارد (۳۳۷/۰ -=R  و ۰/۰۰۰۱=P).
نتیجه­ گیری: بین سبک­ های هویتی با انگیزه پیشرفت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و سبک اطلاعاتی بیشترین ارتباط را با انگیزه پیشرفت دارا می­ باشد. بدین ترتیب به نظر می­ رسد جهت دست یافتن به پیشرفت­ های تحصیلی توجه به سبک ­های هویت ضروری باشد.
 
علی اصغر حسین مردی، جواد خلعتبری،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

سابقه و هدف: خشم، هیجانی طبیعی و دارای ارزش انطباقی است اما زمانی که از کنترل خارج شود، می­تواند به مشکلاتی در کار، روابط و کیفیت کلی زندگی منجر شود. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی دو روش درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کنترل خشم دانش آموزان پسر بود.
مواد و روش­ ها: در این پژوهش شبه آزمایشی که به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت، با استفاده از روش نمونه­ گیری خوشه­ای چند مرحله­ای، ۴۵ نفر از دانش آموزان پسر سال آخر دوره دوم متوسطه منطقه ۲ آموزش و پرورش استان تهران که سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ مشغول به تحصیل بودند، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه ۱۵ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه اول تحت ۹ جلسه ۶۰ دقیقه­ ای درمان شناختی-رفتاری و گروه دوم تحت ۹ جلسه ۱۲۰ دقیقه ­ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. داده ­ها از طریق پرسشنامه خشم اسپیلبرگر جمع ­آوری گردید. برای تحلیل داده­ها از تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار ۲۲-SPSS استفاده گردید.
یافته­ ها: درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در گروه ­های آزمایش باعث کاهش خشم شد (۰/۰۱P<)، اما در گروه کنترل چنین تغییری مشاهده نشد. همچنین بین درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش خشم، اختلاف معناداری مشاهده نشد (۰/۰۵P>).
نتیجه­ گیری: بر اساس یافته­ ها می­توان نتیجه­گیری کرد که درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، خشم دانش آموزان را کاهش می­ دهند. لذا تدوین این مداخلات درمانی می تواند سبب کاهش خشم دانش آموزان و مشکلات تحصیلی آن­ ها شود.
 
مجید براتی، سروه احمدنژاد، مرضیه کریم پور، مریم افشاری، امین دوستی ایرانی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

سابقه و هدف: دانش آموزان به استفاده از بازی های رایانه ای علاقه مند می باشند که این امر می تواند سلامت روانی آن ها را تهدید و باعث احساس تنهایی در آن ها شود. لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط استفاده از بازی های رایانه ای با احساس تنهایی در دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر همدان انجام شد.
مواد و روش‌‌ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بود که بر روی ۳۸۴ نفر از  دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر همدان در سال ۱۳۹۸ انجام گردید. آزمودنی ها به روش تصادفی خوشه ای از بین مدارس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه استفاده از بازی های رایانه ای و پرسشنامه احساس تنهایی بود. داده های جمع آوری شده با نسخه ۲۴ نرم افزار SPSS و با آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که ۶۷/۴ درصد از شرکت کنندگان به مدت یک ساعت بازی می کردند. همچنین استفاده از بازی رایانه ای با بعد خانواده احساس تنهایی همبستگی داشت. همینطور با یک واحد افزایش بازی رایانه ای میانگین نمره احساس تنهایی به اندازه ۰/۳۶ افزایش داشته است (۰/۰۰۱P=).
نتیجه‌گیری: برآورد کلی یافته های مطالعه حاضر نشان داد هر چه میزان استفاده از بازی های رایانه ای بیشتر باشد احساس تنهایی دانش آموزان بیشتر می باشد.

سعیده سادات مرتضوی، زهرا مرتضوی، ملیحه صفری، سولماز رهبر، محمدرضا اسدی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: اختلالات اسکلتی- عضلانی از شایعترین مشکلات دانش‌آموزان است که در صورت عدم پیشگیری و درمان منجر به اختلالات فیزیکی، روانی و اجتماعی می‌گردد. هدف از این مطالعه، ارتباط اختلالات اسکلتی- عضلانی و مشخصات کیف مدرسه در دانش‌آموزان کم توان ذهنی بود.
مواد و روش‌‌ها: این مطالعه‌ی مقطعی، با مشارکت ۳۳ دانش‌آموز کم توان ذهنی شهر همدان در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ انجام شد. جهت جمع‌آوری داده‌ها، از پرسش‌نامه‌های جمعیت‌شناختی و اختلالات اسکلتی- عضلانی Nordic استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های  Independent t-testو Chi-square استفاده گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی در دانش‌آموزان کم توان ذهنی، ۵۴ درصد است و شایع‌ترین محل درد، در ۳۶ درصد آن‌ها درد شانه می‌باشد. ارتباط وزن کیف با جنسیت دانش‏آموزان کم توان ذهنی (۰/۰۰۶ = P) و تحصیلات مادران (۰/۰۱ = P) معنی‏دار بود. بین نوع کیف با درد اسکلتی- عضلانی ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد (۰/۴۸ = P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، تدوین برنامه‌های منظم درمانی و همکاری نزدیک متخصصین توان‌بخشی با معلمین و خانواده‌های این دانش‌آموزان ضروری است تا تشخیص و درمان به موقع انجام شود. همچنین نیاز به آموزش‌های لازم در زمینه‌ی ارگونومی به منظور سلامت دانش‌‌آموزان کم توان ذهنی باید مورد توجه قرار گیرد.

معصومه راحت دهمرده، ولی مهدی نژاد، فاطمه صغری کربلایی هرفته،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: ارتقای تنظیم هیجان و روابط اجتماعی نقش کلیدی در سلامت دانش‌آموزان داشته و می‌تواند در موفقیت‌های آینده‌ی آن‌ها تأثیرگذار باشد؛ بنابراین مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش از طریق بازی در تنظیم هیجانی و روابط اجتماعی دانش‌آموزان انجام شد.
مواد و روش‌‌ها: در یک پژوهش نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه شاهد، از جامعه‌ی پژوهش که شامل تمامی دانش‌آموزان دختر پایه‌ی دوم و سوم ابتدایی شهر زاهدان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند، ۳۰ نفر به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به ‌طور تصادفی در دو گروه ۱۵ نفری مورد و شاهد جایگزین شدند؛ و به پرسش‌نامه‌ی تنظیم Gross و John (۲۰۰۳) و روابط اجتماعی Barton و همکاران (۲۰۰۶) پاسخ دادند، گروه آزمایش در ۱۲ جلسه‌ی‌ بازی‌درمانی شرکت کردند، اما گروه گواه هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند. داده‌ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بین گروه مورد و شاهد، در پس‌آزمون در تنظیم هیجان و روابط اجتماعی دانش‌آموزان تفاوت معنی‌داری وجود داشت (۰/۰۰۱ > P).
نتیجه‌گیری: آموزش از طریق بازی در بهبود تنظیم هیجانی و ارتقاء روابط اجتماعی دانش‌آموزان مؤثر بود، بنابراین از بازی‌درمانی برای بهبود تنظیم هیجان و روابط اجتماعی دانش‌آموزان می‌توان استفاده کرد.

 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علمی پژوهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Pajouhan Scientific Journal

Designed & Developed by : Yektaweb